دیبـی

اسپویل فیلم Marriage Story - 2019

جمعه, ۶ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۵۶ ق.ظ

دیشب دیدمش و کل امروز رو داشتم بهش فکر می کردم. به اندازه بود، به شعور من احترام گذاشته بود، زیادی توضیح نمی‌داد و اونقدر هم بی‌توضیح نمونده بودم که از مرحله پرت شم.

{ بدیه عاشق شدن اینه که هر چیزی از معشوقه‌ت ببینی یه طوری قشنگه، حالا من الان خیلی تحت تاثیره فیلمم و خیلی هم با شخصیت زن ماجرا ارتباط گرفتم و امیدوارم بیخودی به یه سری چیزا که ارزششو ندارن، جوۤ ندم}

اسم فیلم خیلی زیرکانه بود. معنیش لابد میشه داستان ازدواج اما در حقیقت درباره‌ی طلاقه. مثل این می‌مونه که بخوای مرگ رو بررسی کنی تا بفهمی زندگی چیه، وقتی فقدان چیزی بررسی میشه لایه های متفاوت و بعضا عمیق تری ازوجودش دیده میشه و حس میشه.
داستان زنیه که در کارش با استعداده، زیباس، مهربونه، مادره، عاشقه و احتمالا موقع ازدواج نمی‌دونسته که داره وارد چه بازی‌ای می‌شه و از چه چیزایی می‌گذره و حالا به خودش اومده دیده که آرزوهاش رو رها کرده و توی حرفه و کارش داره چیزی کمتر از لیاقتش گیرش میاد.
اونطرف داستان مردی رو داریم که در کارش موفقه و برای کارش عشق میذاره. خانواده‌اش رو دوست داره و برای اونا هم انرژی میذاره. میدونه از زندگیش چی می‌خواد( من میگم که فکر می‌کنه میدونه ) و داره براش تلاش می‌کنه

فیلم اینجوری شروع می‌شه که هر کدوم دلایل دوست داشتن طرف مقابلشون رو برای خودشون و بیننده دارن میگن. حالا وقت اون رسیده که این دلایل رو برای هم بخونن اما زن اینکارو نمیکنه (که نکنه دیگه نخواد جدا شه، نکنه احساسش جلوی تصمیمی که گرفته رو بگیره)

جزییات ریز جالبی هم داشت...


اول فیلم گفته شده که مرد به مصرف برق اهمیت میده و رفتار خاموش کردن چراغای اضافه ازش دیده شده. حالا خونه‌ی خانواده‌ی زن هستیم. چندساعت قبل زن دادخواست طلاق رو به شوهرش داده. یعنی احتمالا دیگه نمی‌تونه شب رو اونجا بمونه. در لحظه‌ای که مرد داره از در میره بیرون تا یه جایی رو پیدا کنه که شب رو بمونه، زن صداش میزنه تا دادخواست رو که جا گذاشته بهش بده و مرد با اشتیاق زیادی برمی‌گرده. داد خواست رو می‌گیره و موقع بیرون رفتن چراغ رو خاموش می‌کنه و زن رو توی تاریکی تنها می‌ذاره.
اون با اشتیاق برگشتن و اون تاریکی‌ای که یهو برای زن از رفتار روزمره‌ی مرد ایجاد می‌شه(رفتاری که اتفاقا خیلی از طرف جامعه محبوبه)، جزییات ریز و زیرکانه‌ایه.


یا دوباره توی خونه‌ی خانواده‌ی زن، دو تا صحنه داریم با اختلاف حدودا یک ساعت از میزی که قاب عکس روش چیده شده یکی قبل از طلاق و یکی بعد از طلاق (حذف شدن مرد قصه حتی از میز عکسای خونه و تنهایی اون لحظه ش )

Marriage Story

یا یه صحنه هست که زن داره برای وکیلش توضیح میده که حالش بده و گریه می‌کنه.. یه کم میگذره و به خودش میاد و میره از تو کیفش رژ درمیاره و میزنه ( من گریه میکنم و غمگینم اما ضعیف نیستم و ظاهرم رو حفظ میکنم)

Marriage Story -3

و قسمتی که من از رو فیلم ضبط کردم و بیشتر از پونزده بار گوشش کردم. (کسی رو میخوای که بهت نزدیک بشه، اونقدر نزدیک که امکان این باشه که ازش عمیقا ضربه بخوری) {محدودیت بیان اجازه‌ی فیلم باکیفیت تری رو نمی‌داد}


و فمینیستی ترین قسمتش به نظرم( که موافقم باهاش)

ــــ

در کل توصیه‌‌اش می‌کنم. شدیدا و عمیقا.
کاری که روند اداری و قضایی طلاق با آدم می‌کنه، مجبور می‌شی با تیزی منطق احساساتت رو حلاجی کنی. خیانت مرده به زنش و حقی که به خودش میده اما همچنان زنش رو دوس داره!! فرزندی که این وسط هست و عملا بین دو دنیا درگیره.
این فیلم اونقدری منو سر ذوق آورد که بعد از نمیدونم چن سال نشستم و برای یه متن بیتشر از یک ساعت وقت گذاشتم.

  • ۹۸/۱۰/۰۶
  • نگار.ع

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی