دیبـی

سگ توله

پنجشنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۰، ۱۲:۵۷ ب.ظ

من و سگ سیاه افسردگیم رسیدیم. ساعت ۱۲ بود.

خیلی سعی کردم سگ سیامو با خودم نیارم اما بعد از خدافظی خیلی گنده شد دیگه زورم بهش نرسید. بعدم سرمهماندار رو تهدید کرد اگه سوار نشه، سگ اونم میشه دیگه گذاشتن بیاد. طی مسیر هم نه گذاشت بخوابم، نه آهنگ شاد گوش بدم، نه فیلم دوزاری خنده‌دار ببینم‌. نمیخواست گنده‌گیش کم شه نکبت. منم یه فیلمی معمولی پیدا کردم که سرش رو گرم کنم. حواسش که نبود گرفتم خوابیدم. بیدار که شدم توله شده بود. بهتر. توله رو بهتر میشه اینور اونور برد.


(زاییده‌ی تصور یک موقعیت خیالی)

  • ۰۰/۰۷/۲۲
  • نگار.ع

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی